گروه فرهنگی «سراج24»- مرتضی اسماعیل دوست: سایه سیاست های ننگین آمریکایی ها در تمامی نقاط جهان به اشکال مختلف و در قالب انفجار بمب های اتمی، لشگرکشی و تجاوز به کشورهای بیگناه، دخالت در مسائل داخلی کشورها، غارتگری اموال و دستبرد به منابع مالی و معنوی سرزمین های مختلف و پرورش گروه های تروریستی برای اجرای فرامین صهیونیسم ها نمایان است و از این حیث مناسب ترین شعاری که می تواند علیه این شیطان حقیقی به بلندترین ارتفاع جهان بلند شود، «مرگ بر آمریکا» است، همان گونه که معمار کبیر انقلاب و رهبر گرانقدر ایران اسلامی از عنوان «شیطان بزرگ» برای آمریکای جنایتکار به کار بردند و بارها مسئولان را نسبت به فریبکاری ذاتی سردمداران غربی هشدار دادند. در نزد مردمان آزاده خواه کشورمان همچنان تعبیر «شیطان» برای سردمداران آمریکای خبیث از انواع سپید و رنگین پوستش کاربرد دارد و حتی با تغییر دولت ها در ایران و چرخش زاویه از راست به چپ و میانه نیز تغییری در نگاه مردم نسبت به نگره دروغ پردازانه غربی ها رخ نداد و هنوز هم در مراسم هایی مختلف و راهپیمایی های مردمی، رساترین فریاد را با اعلام ننگ گفتن به آمریکای جنایتکار اعلام می کنند. مساله ای که حتی مورد تائید موسسات تحقیقاتی آمریکایی هم قرار گرفته و چندی پیش اندیشکده «گیت استون» در گزارشی از عدم تغییر دیدگاه ایرانیان نسبت به شیاطینی دژخیم چون آمریکا و اسرائیل صهیونیسم خبر داد، چرا که که هنوز عنوان «شیطان بزرگ» در پیشانی نگاه مردمانی زخم خورده از دردهای بسیار حک شده است.
اما انگار در برابر موضع کاملا تثبیت شده و پایدارِ جنایتکار بودن آمریکایی ها نزد مردم که با توجه به انواع رفتارهای غیر انسانی غربی ها در طول تاریخ به وجود آمده است، برخی ها در داخل همراه با ساز فریبنده عناصر خارجی می خواهند نقابی بر چهره سیاه آمریکایی ها زده و آن را خوش رنگ و جلا جلوه دهند و سال ها است که برخی مدعیان اندیشه در آوردگاهی از دامن شبه روشنفکری در پی رونمایی و تثبیت اسلامی مطابق با خواست غربی ها- آن چنان که در کشورهای عربی و وابسته به غرب نمایان است- می باشند، از این رو در صدد بوده که با تحریف دین و تاریخ، بساطی رو به آستان غرب را از نوع تفکر تا نوع پوشش و خواست عمومی برپا دارند. در صورتی که امام راحل بارها در سخنانی ماندگار به مردم و مسئولان، تقابل اندیشه های اسلام ناب محمدی(ص) را با اسلام آمریکایی گوشزد کردند و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به نفوذهای فکری که از مسیر غرب برخواهد خاست، اشاره داشتند. برای نمونه همین امسال در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) در تبیین شاخص مهم انقلابی گری فرمودند: «اعتقاد به اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی، اصلی ترین نکته این شاخص است.»
در عرصه فرهنگ و هنر نیز سال ها است که برخی عناصر خودشیفته در جهان غربی و یا ساده دل و بی اطلاع از عالم هنری می خواهند به نحوی نگره های بیگانه را به شکلی مستقیم در دل داستان هایی روایی و در درون قاب ها و تصاویر تجسمی و عناصر دیداری و پدیداری جلوه سازند تا در راستای برنامه ای خزنده به قلب نگره مخاطب نفوذ یابند که برخی از برنامه های مزورانه آن ها در حوزه های مختلف هنری کشور متاسفانه در حال اجرا است و در این میان وجود جشنواره ای بیداربخش از جنس استکبارستیزی و با عنوان جایزه بزرگ «مرگ بر آمریکا» راهی برای پدیدارسازی روشنایی حقیقت است.
این جایزه در پی تقابل با اندیشه برخی عناصر خودفروخته غربی است که در صدد بوده به شکلی دروغین با استفاده از ابزارها و عواملی غرب زده، نگره های جعلی را در جامعه بسط دهند و در این میان سعی در تطهیر عناصری شناخته شده در جبهه غرب دارند؛ هنرمندانی که در موج محافظه کاری می خواهند ردای قهرمان را در جریان های سیاسی به تن کنند و به ادعای همسویی با مردم در واقع ضد غالب مردم و به نفع گروهی خاص رفتار می نمایند. همان تصویر مردی غربزده که جلال آل احمد در کتاب «غرب زدگی» عنوان داشت: «آدم غربزده شخصیت ندارد. چیزی است بی اصالت. خودش و خانه اش و حرفهایش بوی هیچ چیزی را نمی دهد. بیشتر نماینده همه چیز و همه کس است. نه اینکه کوسمو پولیتن باشد یعنی دنیا وطنی. ابدا. او هیچ جایی است، نه اینکه همه جایی باشد ملغمه ای است از انفراد بی شخصیت و شخصیت خالی از خصیصه»
در این میان نفوذ برخی افراد غربزده در بدنه فعالیت های هنری و حمایت برخی افراد منفعت طلب و نادیدگی برخی مسئولان فرهنگی موجب رشد فضایی خارج از نگاهی ارزش گرایانه در این سال ها شد و انوع پروژه های تواب سازی که به دلایل مختلف در این سال ها رونمایی شد در نهایت نتیجه ای خارج از نگره افراد ساده دل داشت و نقشه پنهانِ بانیان پشت صحنه این ماجراها روشن شد. نمونه اش جناب آقای امیر تتلو است که حتی برای انعکاس نامش هم باید با احتیاط و با گنجاندن انواع القاب والا مقام نوشت، چرا که این چهره بیگانه با ارزش ها برای برخی اهالی کودک ذهن جایگاهی مقدس! دارد که نمی توان به راحتی به نقدش پرداخت. در این بین انواع حمایت های رخ داده و سپردن اجرای ترانه ای ملی درباره انرژی هسته ای در لوکیشنی حساس چون ناو خلیج فارس و انواع حمایت های رسانه ای نیز نتوانست در نهایت او را به رنگی ارزشی درآورد! و انواع رنگ واره ها و خالکوبی های روی بدنش که خارج از هر گونه نماد الگوسپاری به او است، در نهایت در مراسم ها و اکران خصوصی خود را نشان داد که واپسین نمونه اش را می توانید در انواع عکس های یادگاری استاد! در اکران فیلم «دراکولا» مشاهده فرمایید.
حالا حکایت جایزه بزرگ «مرگ بر آمریکا» از جنس دیگری است و خبر ناموثق و بدون هماهنگ اعلام شده توسط دبیر اجرایی در نشست خبری این رویداد در واقع نگره ای بر مبنای خوش دلی و صلح جویی از شاعر و خواننده ای غیرمجاز بوده که البته خلاف حقیقت و خواست و نیت برگزارکنندگان این رویداد هدفمند است. در واقع برپایی این آوردگاه هنری چنان با وجه ضد آمریکایی استوار شده که نمی توان به بهانه همسویی نیروهایی گریزپا و عناصری مجهول الهویه دست به حرکاتی از سر ذوق زدگی و حتی با مقاصد خیرخواهانه زد. از این رو انتخاب عوامل و دست اندرکاران جایزه ای مرتبط با اعلام محکومیت علیه جنایات آمریکایی ها حتما همراه با تامل و بلند نظری و توجه به عناصری از رنگ مجاهدت در مسیر انقلابی گری و توجه به ارزش های ناب کشوری اسلامی خواهد بود، نه این که به هر بهانه ای و جهت رونق بخشی رسانه ای، اخباری را مخابره کنیم که از اساس بی پشتوانه بوده و حتی فرد نامبرده از این قضایا خبری نداشته باشد.
مهم ترین و گویا ترین رویکرد جایزه «مرگ بر آمریکا» طی بیانیه ای از سوی روابط عمومی سازمان فضای مجازی سراج عنوان شد؛ سازمانی که مجری اصلی این جایزه ضد استکباری است و در اعلامیه ای که برای رسانه ها ارسال کرد، ضمن تکذیب اخبار نادرست اعلام شده در نشست خبری جایزه «مرگ بر آمریکا» مبنی بر فعالیت ترانه سرا و خواننده ای ناهموار با موج مردمی آمریکا ستیزی، به صراحت عنوان داشت: «افرادی که درگذشته فعالیت های هنری غیر انقلابی و غیرارزشی داشته اند و بر آن پای می فشرند قطعا جایگاهی در جبهه استکبارستیزی انقلاب اسلامی نخواهند داشت» برگزارکنندگان جایزه بزرگ «مرگ بر آمریکا» این اطمینان را به ملت استکبار ستیز ایران دادند که همسو با اهداف برپایی این رویدادِ آگاه بخش در سومین دوره این جایزه هم فهم موضوعاتی چون دموکراسی دروغین آمریکایی ها و عهد شکنی و استعمارگری و دیکتاتوری و تروریسم پروری آن ها نه تنها در بیان بلکه در اجرای بخش های مختلف جشنواره خود را نمایان خواهد کرد و با توجه به نگاه استواری که در نزد برگزارکنندگان این جایزه در لزوم حقیقت نمایی از طریق هنر می باشد، «قطعا شاعر و خواننده ترانه مراسم اختتامیه جایزه بزرگ مرگ بر آمریکا شاعر و خواننده ای در تراز انقلاب اسلامی و نظام استکبار ستیز جمهوری اسلامی خواهند بود.»
از این رو ترانه سرایی چون یغما گلرویی که بارها به شکلی واضح در تقابل با نظام برآمده و خواننده ای چون کاوه آفاق که تا چندی پیش به شکلی غیرقانونی فعالیت می کرده و خواننده زیرزمینی سبک راک بوده، در رویدادی همراستا با نگاهی استکبارستیزانه به هیچ وجه قابل ترکیب نخواهند بود و در واقع هر یک در مسیرهای کاملا متضادی در حرکت هستند و شاعر «رقص در سلول انفرادی» این تضاد را خود بهتر می داند و از این رو عنوان داشته که هیچ ارتباطی از سوی ستاد برگزاری جشنواره برای استفاده از ترانه اش به عمل نیامده است.
آن چه مسلم است برگزاری «جایزه بزرگ مرگ بر آمریکا» راهی ارزنده در نمایان سازی قابلیت های هنری متعهدانه بوده و نیاز به همراهی همه اهالی متعهد به ارزش ها و هنرمندان خلاق خواهد بود و در آینده درباره برگزاری سومین دوره این جایزه که در بخش های اصلی شامل آثاری در حوزه های عکس، پوستر و کاریکاتور و در بخش جنبی شامل حوزه های کلیپ، مستند، سرود و ترانه است، بیشتر خواهیم نوشت.
